طلبه جهادی

تبلیغ جهادی

طلبه جهادی

تبلیغ جهادی

طلبه جهادی

------------ "روز هایی برای خدا" --------------

من و وجدانمو و دلم!اینجور باهم قرار گذاشتیم
برای خدا وبه عشق مولا وخدمت به بهترین ها
بهترین هایی که داراییشون پاکی و صفا هست
نه مال و سرمایه و مقام و زیبایی...
حرکت کنیم...
قرارمون اینه: که تلاشمون و جهادمون ...
"فقط" برای تجربه و پیشرفت نباشه!
دعا کنید حواسم باشه این کار رو پله قرار ندم
دعـــــــا کنید تا آخــــــــــــر بمونــــــــــم...
--------------------- یا حق -------------------

پیام های کوتاه
آخرین مطالب
نویسندگان

"مزد نوکـــــری"

سه شنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۲، ۰۹:۵۹ ق.ظ
گاهی پیش خودم میگم خب حالا که چی! هرچند وقت میای اینجا و از خودت یه چیزایی میگی و بلغور مکنی که چی بشه؟!
با اینکه میدونم نه حرفام حرف هست و نه سودی داره نمیدونمم چرا باز میام!!
ولی خب نمیشه اینهمه حرف رو تو دل  نیگه داشت !! هرچند اینجا هم نمیگم!!
جونم براتون بگه ارباب بازم بنده نوازی کردن و توفیق نوکری دادن...
حدود 130 نفر شدن رفقای با صفا و با مرام و صد البته پاکاری که اومدن تو میدون و به اسم اردوی جهادی، هجرت کردن، از خودشون و رفاه و زندگی و خوشیشون تا شاید قدمی برای اومدن آقا برداریم...
اردوی امسال یه فرقای با سال گذشته داشت! ااونم اینکه کلی مشکل داشتیم(البته هنوزم داریم) تو بحث مالی و نیروی انسانی و بعدشم بعضی ناهماهنگی ها و...
بگدریم حرف برای گفتن زیاده، داشتم براتون میگفتم صد و سی نفر از رفقای جهادی اومدن تو میدون که  حدود 30 نفر عازم دلفان شدن و 100 نفر خراسان.
راستش هنوز وقت نکردم پای حرف رفقای لرستان بشینم، ولی برنامه های خراسان اینا بود: مباحث تربیتی که تو مدارس پسرانه و دخترانه برگزار می شد و خواهران و برادران طلبه زحمت کلاس داری و مشاوره و نمایشگاه رو تو مدارس می کشیدن- درکنارش وجود پربرکت حاج آقا اکبری بود که علاوه بر برنامه های ویژه ای که برای مربیان و معلمان و اولیاء گذاشتن باعث دلگرمی بودن...
یکی دیگه بحث تبلیغ جهادی بود که بچه ها حدود هشتاد روستا رو پوشش دادن در کنار این بحث تبلیغ سیار و گردشی هم بود.
کار عمرانی هم متمرکز شد تو ساخت مسجد روستای معروفان(یه روستای کوچیک و نمکی! که برادرای شیعه و سنی باهم یه زندگی خیلی خوبی داشتن) این مسجد که واسه مسلمونای! معروفان ساخته میشه از صفر شروع شد و تا الان ستوناش رو زدن.
روز جمعه بعد عاشورا همه رفقا جمع شدن و بعد از اینکه دیداری تازه کردیم، با عرق و گرد نوکری ابی عبدالله رفتن پابوس آقا علی ابن موسی رضا و چه صفایی داره این زیارت اونم با این حال، یه زیارت دو سه ساعته...
منم که مثل همیشه یه جامونده م ...
دعا کنید مزد من همون نوکری خادمین  ارباب ثبت بشه.
انشاءالله همین دوسه روز براتون عکس هم میذارم.
یاعلی
موافقین ۴ مخالفین ۰ ۹۲/۰۸/۲۸
طلبه جهادی

نظرات (۱)

سلام

اگر حمل بر جسارت نباشه میخواستم یه موردی رو بگم

اینکه "

انشاءالله همین دوسه روز براتون عکس هم میذارم.


انشاءالله  یعنی ما خداوند را ایجاد کردیم (العیاذ بالله )
ان شاء الله یعنی اگر خداوند مقدر فرمود ، به خواست خدا

بهتره درست نوشتن این کلمه رو یاد بگیریم
البته بازم ببخشید


پاسخ:
سلام
ممنون نظر گداشتین
ولی هرچی فکر کردم متوجه نشدم منظورتون از این حرف چیه!!!
اگه واضح بگید ممنون میشم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">