وظیفه جوان از زبان پدری مهربان" امام خامنه ای"
1- متقی بودن
مهمترین ویژگی ای که جوان باید به آن دست یابد، تقواست. با وجود این صفت در جوان، او بزرگترین سرمایه را برای رسیدن به موفقیت های دنیوی و اخروی خواهد داشت: «گاهى با خود فکر مىکنم جوان که در بهترین اوقات عمر خود بهسر مىبرد، اگر بخواهد سرمایهاى را به دست بیاورد که موفقیتهاى دنیایى و آخرتى او را تضمین کند، دنبال چه چیزى باید باشد؟ سؤال مهمى است. اولا مورد نظر، موفقیتهاى دنیایى و اخروى است- جسم و جان، فکر و دل- ثانیاً این سؤال، مخصوص به یک دسته از جوانها هم نیست. پاسخى هم که به ذهن من مىرسد، باز مخصوص یک دسته از جوانها نیست؛ یعنى این جور نیست که فرض کنیم این پاسخ، مخصوص جوانهاى کاملا متدین و متعبد است. نه، حتّى اگر جوانى را فرض کنیم که از لحاظ تعبّد و تدین، در رتبهى خیلى بالایى هم نباشد، باز این پاسخ دربارهى او صدق مىکند. حتى اگر فرض کنیم جوانى را که در برخى عقاید خود مشکلى هم داشته باشد، باز این پاسخ دربارهى او صدق مىکند.
وقتی کسی بهت بدی میکنه، فحش میده، ببخشش...
این بخشش، سود رسوندن به اونی نیست که بهمون بدی کرده...
که دلمون نیاد، که کینه و بغض، منصرفمون کنه !
بخشش، تموم سود و نفعش برای بخشنده است...!
+ بر عکس نفرین که شمشیر دو لبه است...!
+ بیایم تو این ماه شعبان یخورده شبیه خدا بشیم...
خالی از ناراحتی و کینه و نفرت و بغض...
و سرشار از عشق و دوست داشتن...
قبلا که توفیق بود گاهی خاطرات شهداء رو میخوندم، تو زندگی نامه بعضی از شهداء خونده بودم که به حضرت حجت خیلی ارادت داشتن، نه فقط ارادت ذهنی و فکری نه! یعنی همیشه جوری بودن که انکار در محضر آقا هستن، لباس و ظاهرشون، اخلاق و برخوردشون، حرف و صحبتشون و...
یکی از چیزایی که برام جالب بود این بود که شهدایی رو میشناختم که حتی برای عروسی اقا و مولاشون رو دعوت می کردن! خب این برای اون روحیه و اون شرایط شاید طبیعی باشه...
فکر کنم یه ماه پیش بود که یکی از رفقای با صفای منطقه ای که کار میکنیم، زنگ زد که میخوام با شما صحبت کنم، نگران بود و نگرانیش این بود که میخام عروسی بگیرم و خونواده خودم و خانمم میگن باید عروسی شاد باشه و بزن و بکوب و...
اول فقهی بهش جواب دادم، که اگه حدود رعایت بشه و لهوی نباشه و... اشکال نداره. یه آهی کشید و گفت آخه روحانی که اومده بود روستامون گفته همیشه یاد امام زمان باشید و سعی کنید امام زمان که پدر شما هستن رو خوشحال کنید.
من میخواستم امام زمان رو به عروسیم دعوت کنم و خوشحالشون کنم! اگه اونجوری باشه میترسم وقتی آقا بیان ناراحت بشن، گفت امام زمان هم دوست داره بیاد تو عروسی درسته؟! بعد خودش گفت مگه آقا دل ندارن مگه ...
این استدلال و حرفای یه جوون روستایی هست! با خودم فکر میکنم چقد من عقبم...
امسال رو حضرت آقا سال اقتصاد و فرهنگ نام گذاری کردن با عزم ملی و "مدیریت جهادی" تا اینجاش حکیمانه و زیبا هست! تو این یکی دو ماهه به این فکر می کردم، در حد توانم قدمی بردارم تا شاید این نگاه برای بعضی ها دغدغه بشه، به همین خاطر با دوستان و رفقا و آدم هایی که احساس می کردم میتونن کاری کنن صحبت میکردم؛
که امسال به عنوان یه شیعه یا نه اصلا یه مسلمون و یه ایرانی چه قدمی برای فرهنگ برداشتیم؟
جوابی که اکثر رفقا میدادن این بود؛ که اولا به ما چه!! مگه مسئولین چیکاره هستن! و بعدش هم با کدوم امکانات؟
تو نگاه اول حرفِ منطقی به نظر میاد! ولی واقعا فقط مسئولین وظیفه کار فرهنگی دارن؟ و واقعا امکانات نداریم؟ یا...
فکر میکنم گیر جای دیگه ی باشه: مشکل دغدغه نداشتن ما هست، مشکل اینه که دغدغه اول و آخرمون دنیا شده...
وگرنه هرچی فکر کنیم می بینیم، هیچ قشری اندازه جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی امکانات نداره؟ چندتاشو میگم: محله! مسجد، "حسینه، مهدیه، هیئت" پایگاه بسیج، کانون مساجد، حوزه علمیه، نماز جمعه و... اینا همش پایگاه های مردمی هست! که نمونه هیچ کدومش دست جناح ضد فرهنگ نیست! موقعیت نظام اسلامی و کلی از ارگان ها و ادارات فرهنگی رو به این اضافه کنید. به این نتیجه می رسید که امکانات ما نظیر نداره، و ما داریم با این استدلال غلط خودمون رو گول میزنیم، اشکال از ماهست بعد میگیم چرا وضعیت فرهنگی ما داره رو به افول میره ...
رفقا حق بودن کافی نیست، باید تلاش کرد و مجاهده داشت، کار جهادی و فرهنگی هیچ وقت آبش با راحت طلبی و دنیا طلبی و لذایذ زود گذر دنیا، توی یه جوی نرفته! و باهم سازگاری نداشتن و ندارن....
خلاصه: اگه بخوایم تو انقلاب فرهنگی نقشی داشته باشیم، باید از جون و مال و آبرو و موقعیت و شهرت و خیلی چیز ها بگدریم، باید من وجودمون رو خط بزنیم، باید بفهمیم جنگ فرهنگی هست، باید جبهه ای بشیم! و عمل کنیم. مثل قدیما...
.
.
+چند سطر باید پای درس شهداء نشست...
خیلی خوشحال میشم در مورد این پست راحت حرفاتونو بزنید؟
یکی زنگ زد که این عکسا چیه؟ چه معنی داره طلبه با لباس بیل دست بگیره و کار کنه؟ چرا به لباس بی احترامی می کنید! مگه استاد دانشگاه و دکتر و مهندس از این کارا میکنن؟ اصلا به چه اجازه ای وقتی لباس روحانیت تنت هست کوله پشتی میذاری و میری ... مگه کسی تو مملکت پیدا نمیشه اینکارو بکنه که شما باید برید؟
خلاصه خیلی دلش پر بود؟
اول گفتم حرفای قشنگی زدی و برام دعا کن؟!؟ ولی دیدم نه، کوتاه بیا نیست و انگار عهد کرده مارو از راه راست هدایت کنه!!
گفتم شما بفرمایید جایگاه این لباس چیه؟ گفت: منبر و مسجد و قلم و ... گفتم: خدا منکرش رو هدایت کنه! گفت نباید برید با این کارا خودتون رو کوچیک کنید! باید بذارید مخاطبین بیان پیشتون...!
بماند که چیا گفته شد...
ولی برام سواله، نه اینکه سوال باشه، یه چیزایی گوشه دلم مونده، تا جایی که من خوندم پیامبر تو ساخت مسجد خودشون دست و لباسشون گِلی بود، بعد اینکه دست به بیل شدن فرمودن ساخت مسجد ثواب داره! امیر المومنین هم که قصه نخلستان و چاه رو همه میدونیم (جالبه بدونیم همه نخلستان ها رو بعد اتمام وقف می کردن) یعنی شخصی نبوده! بقیه ائمه و بزرگان دین و علمای حتی معاصر مثل امام خامنه ای هم که سیرشون همین بوده!
بذارید بقیش رو بعدا بگم.... فعلا شما نظرتون رو بگید. برای دیدن عکس ها کلیک کنید.
+ اینم قبل محکوم شدن بگم من از طرفدارا و پاکارای پروپاقرص منبر قلم و... هستم.