طلبه جهادی

تبلیغ جهادی

طلبه جهادی

تبلیغ جهادی

طلبه جهادی

------------ "روز هایی برای خدا" --------------

من و وجدانمو و دلم!اینجور باهم قرار گذاشتیم
برای خدا وبه عشق مولا وخدمت به بهترین ها
بهترین هایی که داراییشون پاکی و صفا هست
نه مال و سرمایه و مقام و زیبایی...
حرکت کنیم...
قرارمون اینه: که تلاشمون و جهادمون ...
"فقط" برای تجربه و پیشرفت نباشه!
دعا کنید حواسم باشه این کار رو پله قرار ندم
دعـــــــا کنید تا آخــــــــــــر بمونــــــــــم...
--------------------- یا حق -------------------

پیام های کوتاه
آخرین مطالب
نویسندگان

روضه خونی امام زمان ...

چهارشنبه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۳، ۱۰:۱۸ ق.ظ

می فرمود:  روضه خوندن امام زمان با ما فرق داره! وقتی ما قرار باشه گریه کنیم، باید کسی برامون مصیبت بخونه، ما تصور کنیم، بعد گریه کنیم! ولی آقا و مولای ما اینجور روضه نمیخونن! آقا به همه این مصائب علم دارن، علمی که هر لحظه تازه هست... یعنی مولای ما هر لحظه در و دیوار رو سیلی و کربلا رو....

بعدش ابروهاشو درهم کشید و گفت: خیلی مراقب باشید، حواستون باشه این روزا آقا عزادارن و یادتون نره حضرت حجت همیشه من و شما رو میبینن... بعدش هم آه ی کشید و گفت؛ البته اگه کسی عاشق و دلسوخته باشه نیاز به این حرفا نیست! کسی که کسی رو دوست داشته باشه بفهمه درد داشته دردش میگیره، نمیتونه بی تفاوت باشه...

امشب شهادت مادر امام زمان هست، شهاد برترین و بهترین بانوی عالم هستی، خونه علی هم که معلومه چه خبره، فقط من موندم  چرا تو دلای ما و تو شهر و کوچه های ما هنوز خبری نشده!

خیلی ها میگن بسه گریه کردیم! و شادی رو نباید گرفت و... یه عده هم که اعتقاد بیشتری دارن میگن؛ شهادت از بعد از نماز شروع میشه! واقعا این جواب رو حاضریم به صاحب عزای این روزا بگیم!

بچه شیعه ها برای مادرمون چیکار کردیم؟!!

موافقین ۱۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۱/۱۳
طلبه جهادی

روضه امام زمان

نظرات (۷)

سلام خیلی زیبا بود
واقعا هیچ کاری نکردم. خیلی التاس دعا
پاسخ:
هنوز دیر نشده...
التماس دعا
۱۳ فروردين ۹۳ ، ۱۰:۵۴ علیرضا بختیاری
سلام
ایام فاطمیه تسلیت باد با اینجا یادمان شلمجه محل ......فروش حلوای خرما و جمع اوری صدقات!!!!! بروزم
پاسخ:
ممنون
یا زهرا و التماس دعا....
ز بازی غریب فلک آه می کشید
از زخم های خورده نمک آه می کشید

آن چهره ای که تاب نسیم سحر نداشت
حتی ز باد بال ملک آه می کشید

حالا چه آمده به سرش که تمام شب
از جای زخم های فدک آه می کشید

او بار شیشه داشت که در کوچه خرد شد
آئینه بود و غرق ترک آه می کشید

وقتی که می برید لباس حسین را
تنها خودش بدون کمک - آه می کشید

***حسن لطفی***
پاسخ:
زیبا بود و جانسوز
التماس دعا...
ممنون از حضورتون
یا زهرا

اومدن توی خونم قدم زدن

توی کوچه بچه هامو هم زدن

شبا دیگه دور هم جمع نمیشیم

بدجوری زندگیمو بهم زدن 

**

من میخوام مثل بهار گریه کنم

بشینم با ذوالفقار گریه کنم

تو دلت پره منم دلم پره

پس کمی بخواب بذار گریه کنم

**

من میخوام به پات تمنا بیارم

اشکم و برا مداوا بیارم 

پیش دست تو خجالت میکشم

تو خونه دستمو بالا بیارم

**

فاطمه حرف جدایی کم بزن

خودت این تابوتت و بهم بزن 

بچه ها دارن تموشات میکنن

هر طوری شده پاشو قدم بزن

 

علی اکبر لطیفیان

برگرفته از وبلاگ نود و پنج روز باران


پاسخ:
مسافر کربلا و....
یا زهرا...
درد سر، بین گذر، چند نفر، یک مادر
شده هر قافیه ام یک غزل درد آور

ای که از کوچه ی شهر پدرت می گذری
امنیت نیست از این کوچه سریع تر بگذر

دیشب از داغ شما فال گرفتم، آمد:
دوش می آمد و رخساره... نگویم بهتر!

من به هر کوچه ی خاکی که قدم بگذارم،
نا خود آگاه به یاد تو می افتم، مادر

چه شده ،قافیه ها باز به جوش آمده اند:
دم در، فضه خبر، مادر و در، محسن پر!
پاسخ:
زیبا و جانسوز
و
اشک...
کاش ذره ای شبیه اش باشیم، ذره ای!
پاسخ:
کاش..
ولی بهتره بگیم باید شبیه باشیم باید پله بعدی کاش هست....
یا هرا
۱۴ فروردين ۹۳ ، ۲۲:۱۳ کنیزک یاسِ نرگس ...
سلام.ممنون از حضور سبزتون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">