خاطرات نوروز 3
اینجور اگه بخوام پیش برم به قول "حامد"دوست جدیدم: دوسال طول میکشه تا تهش برم تازه کی وقت میکنه بخونه...
مختصر براتون بگم:
خلاصه اینکه بعد از یکی دو روز اردو رو روال افتاد و رفقای جهادی کارشون رو شروع کردن از این به بعد یا روستا به روستا جلو میریم و یا برای هر عرصه یه مطلب میذارم. مثلا عرصه فرهنگی یا عمرانی و...
تو اردو جهادی نوروز که به نام "یاوران خورشید" مزین بود توفیق نوکری و خدمت رسانی به نزدیک 10 روستا رو داشتیم که از این ده روستا، تو سه روستا برنامه عمرانی بود، و تو بقیشم فرهنگی و زیبا سازی
روستای اول روستای مله کبود که برنامه اصلی(زدن مخزن ذخیره آب و...) اونجا قرار بود باشه تو این روستا علاوه بر شروع ساخت مسجد، کار فرهنگی هم شد و همچنیم کار زیبا سازی
روستای دوم: روستای کوله مرز علیا بود. واقعا مردومون با صفایی داشت"مثل همه جا" اونجا هم کار مسجد و زیبا سازی و برنامه های فرهنگی بود.
روستای سوم: چمن--- بوله!! صدا نمیاد چممممممن----بوله!! بله روستای چمن بوله بود. که ...بیشتر کار فرهنگی و زیبا سازی اونجا اجرا شد. البته قرار بود کار عمرانی هم بشه بچه ها زحمت کشیدن ولی کار از اساس مشکل داشت و نمیشد رو اون فنداسیون مسجد رو بنا کرد...
روستای چهارم: دره یادگار و تو اردو بخاطر اینکه احساس کنن یه جای باحالن میگفتن دریا کنار!!! کار رفقا اونجا عمرانی-زیبا سازی و فرهنگی بود...
روستای پنجم: کوله مرز سفلا(داداش کوچیکه علیا بود)!!! اونجا فقط بحث فرهنگی بود ....
روستای بعدی هم گلاستانه فک کنم خود متوکل! ببخشید متوسل باید در وصف اونجا بنویسه!! برنامه اونجا زیبا سازی و فرهنگی
روستای هفتم: خود هفت چشمه: که محل استقرار رفقا بود. تو هفت چشمه هم برنامه های فرهنگی،ورزشی و زیبا سازی داشتیم که اوج هنر آقای مدنی هم اینجا بود.
و روستا های دیگه....
از فردا خاطرات هر روستا رو با عکساش میذارم
ایشالله همتون جهادی بشید.....